یکشنبه ۱۳۹۰/۰۲/۲۵ - 18:59 - حجت. ك. حصاري -
خیام خوش باش اما الکی خوش باش که کسی بهایی به تو و افکار و نوشته هایت نمی دهد. بهتر است کار خودت را انجام دهی. این بیت ها را از زبان خودت می نویسم:
از آمدنم نبود گردوون را سود وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود کاین آمدن از کجا و رفتن ز چه بود
یک قطره ی آب بود و با دریا شد یک ذره ی خاک و با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندر این عالم چیست؟ آمد مگسی پدید و ناپیدا شد
بنگر ز جهان چه طرف بر بستم ؟ هیچ وز حاصل عمر چیست در دستم ؟ هیچ
شـمع طـربم ولی چـو بنـشستم هیچ من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ
وبلاگ ادبیات که با نام گل ادب (goleadab) بر روی سایت قرار گرفته است وبلاگی است آزاد با هدف رشد و پرورش ادبیات در میان نسل های متفاوت با مدارک و سن و سال های گوناگون. این وبلاگ بر آن است به مسائل مختلف ادبی و فرهنگی جامعه بپردازد و سعی دارد مخاطبانش را با مطالب گوناگون در علوم ادبی و همایش ها و داستان ها و معرفی نویسندگان کوچک و بزرگ و ارائه ی اطلاعاتی درباره ی نسخ خطی و تمام مطالبی که در ادبیات وارد می شود اعم از سیاست و اجتماع و نجوم و گیاه پزشکی و آنچه بتوان اندیشید, در پی مخاطبانی است که عشق و علاقه را سرلوحه ی کار خود قرار داده و می کوشند به آنچه دلشان می گوید و آنچه از دل دیگران برمی آید گوش کنند.