عیــد نوروز و اول سال است روز عید و نشاط اطفال است
همه آن روز رخـت نـو پوشند چای و شربت به خوشدلی نوبشند
پســر خــوب روز عیــد انـدر رود اول به خدمت مادر
دست بر گردنش کند چون طوق سر و دستش ببوسد از سر شوق
گوید: این عید تو مبارک بـاد صد چنین سال نو ببینی شاد
بعــد آیـــد بـــه دستبوس پـدر بوسه بخشد پدر به روی پسر
عیدی آن روز حق آن پسر است که نجیب و شریف و باهنر است