ادبيات، آيينهي تمامنماي زندگي انسان در جامعه است و نشاندهندهي خوبيها و بديهاي يك قوم و آرزوها و ارزشها و بيم و اميدهاي آنان و از اين رو ميتوان آن را با تاريخ و با اسطوره در يك گروه قرار داد.
ادبيات از اين رو كه آيينهي حقيقتنماي جامعه و افراد بشري است با تاريخ همخوني دارد و از اين كه نمايشگر آرزوها و ترسها و آرمانها و آيينهاي يك جامعه است، با اسطوره پيوند برادري دارد. آنجا كه كلماتش بيانگر واقعيتهاي ثبت شدهي گذشته و حال است، ارث از تاريخ ميبرد و آن زمان كه از اتفاقات و پيآمدهاي فرازماني و فرامكاني سخن ميگويد، وارث اساطير است. ادبيات به اين دليل كه زيرمجموعهي هنر قرار ميگيرد، مجبور به حفاظت از دين و اسطوره است و از آنجا كه روز به روز با پيشرفت علم و دريافت علل حوادث و ماجراها، ذهن انسان از اديان و اساطير دور ميشود، و آنها را از خود خارج ميكند، اين وظيفه محول به هنر و ادبيات ميگردد و ادبيات نيز به دليل فرم اسطورهاي خود، آن را به خود جذب و در خود محو ميكند زيرا تنها در ادبيات است كه جايي براي موجودات لامكان و زماني براي موجودات خارج از زمان پيدا ميشود. «ميرچا الياده» در «اسطوره، رؤيا، راز» شعر را چنين تعريف ميكند: «
ادامه دارد ...
منبع: مقاله ی اسطوره و ادبیات از حجت کجانی حصاری
وبلاگ ادبیات که با نام گل ادب (goleadab) بر روی سایت قرار گرفته است وبلاگی است آزاد با هدف رشد و پرورش ادبیات در میان نسل های متفاوت با مدارک و سن و سال های گوناگون. این وبلاگ بر آن است به مسائل مختلف ادبی و فرهنگی جامعه بپردازد و سعی دارد مخاطبانش را با مطالب گوناگون در علوم ادبی و همایش ها و داستان ها و معرفی نویسندگان کوچک و بزرگ و ارائه ی اطلاعاتی درباره ی نسخ خطی و تمام مطالبی که در ادبیات وارد می شود اعم از سیاست و اجتماع و نجوم و گیاه پزشکی و آنچه بتوان اندیشید, در پی مخاطبانی است که عشق و علاقه را سرلوحه ی کار خود قرار داده و می کوشند به آنچه دلشان می گوید و آنچه از دل دیگران برمی آید گوش کنند.