پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۰۷ - 21:9 - حجت. ك. حصاري -
اگر یک قورباغه تیزهوش وشاد را بردارید وداخل یک ظرف آب جوش بیندازید قورباغه چه کار میکند؟بیرون میپرد! درواقع قورباغه فورا به این نتیجه میرسد که لذتی در کار نیست وباید برود!
حالا اگر همین قورباغه را بردارید وداخل یک ظرف آب سرد بیندازید وبعد ظرف را روی اجاق بگذارید وبتدریج به آن حرارت بدهید، این بار قورباغه چه کار میکند؟
استراحت میکند...چند دقیقه بعد به خودش میگوید: ظاهرا کمی آب گرم شده است؛ وتا چشم به هم بزنید یک قورباغه آب پز آماده است.
نتیجه اخلاقی داستان:
زندگی به تدریج اتفاق میافتد. ماهم میتوانیم مثل قورباغه داستانمان ابلهی کنیم وبه گرمای تدریجی آب عادت کنیم و وقت را از دست بدهیم وناگهان ببینیم که کار از کار گذشته است. همه ما باید نسبت به جریانات زندگیمان آگاه وبیدار باشیم.
سوال؟
اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید وببینید که بیست کیلو چاق شدهاید نگران نمیشوید؟
البته که میشوید! سراسیمه به بیمارستان تلفن میزنید: الو، اورژانس، کمک، کمک، من چاق شدهام!
اما اگر همین اتفاق به تدریج رخ بدهد، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و...آیا بازهم همین عکس العمل را نشان میدهید؟ نه! با بی خیالی از کنارش میگذرید.
برای کسانی که ورشکسته میشوند، اضافه وزن میآورند یا طلاق میگیرند یا آخر ترم مشروط میشوند! این حوادث دفعتا اتفاق نمیافتد یک ذره امروز، یک ذره فردا و سر انجام یک روز هم انفجار و سپس میپرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟
زندگی ماهیت انبار شوندگی دارد. هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده میشود، مثل قطره های آب که صخره های سنگی را میفرساید.
اصل قورباغه ای به ما هشدار میدهد که مراقب شرایطی که به آن عادت میکنید باشید!
ما باید هر روز این پرسش را برای خود مطرح کنیم: به کجا دارم میروم؟ آیا من سالمتر، مناسبتر، شادتر و ثروتمندتر از سال گذشتهام هستم؟ و اگر پاسخ منفی است بی درنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم.
خلاصه کلام:
شاید این نکته رعب انگیز باشد اما واقعیت این است که هیچ ثباتی در کار نیست یا باید به جلو پیش بروید یا بلغزید و پایین بیفتید.